جدول جو
جدول جو

معنی علی انصاری - جستجوی لغت در جدول جو

علی انصاری(عَیِ اَ)
ابن عبدالکافی بن علی بن تمام بن یوسف بن موسی بن تمام انصاری خزرجی سبکی شافعی، ملقّب به تقی الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی سبکی شود
لغت نامه دهخدا
علی انصاری(عَ یِ اَ)
ابن ابراهیم بن محمد بن همام بن محمد بن ابراهیم بن حسن انصاری دمشقی، مشهور به ابن شاطر و مطعم و ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. هیوی و عالم به احوال آسمان و فلک بود. رجوع به علی (ابن شاطر...) شود
ابن زید بن محمد بن حسین بن سلیمان بن ایوب انصاری اوسی خزیمی بیهقی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی بیهقی و ظهیرالدین (ابوالحسن علی بن...) شود
ابن ابی بکر بن علی بن ابی بکر بن عمر بن احمد بن عبدالرحمان بن محمد خزرجی انصاری مکی شافعی، مشهور به ابن جمال مصری. رجوع به علی مکی شود
ابن احمد بن خلف بن محمد باذش انصاری غرناطی، مشهور به ابن باذش و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن باذش و غرناطی و علی باذش شود
ابن محمد بن محمد بن وفا قرشی انصاری اسکندری شاذلی مالکی، مشهور به ابن وفا و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی قرشی شود
ابن احمد بن عمر بن محمد بن احمد بوشی انصاری، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی پوشی شود
ابن عبدالله بن ابراهیم بن محمد انصاری مالکی، مشهور به متبطی و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی متبطی شود
ابن عبدالرحمان بن یوسف انصاری طلیطلی، مشهور به ابن لونقه و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی طلیطلی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ اَمْ)
ابن عمر بن محمد بن فارس انباری، مشهور به ابن حداد و ملقّب به قوام الدین و مکنّی به ابوالفرج. متوفی در سال 610 هجری قمری محمد بن جعفر بن علیل از او روایت کند. او راست: نخبه الانتقاد. و نیز او را اشعاری است. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 160) (از اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 8)
ابن ابراهیم انباری شیعی. وی از فضلای قرن دهم بود که در سال 988 هجری قمری درگذشت. او راست: الاوج الاخضر فی مناقب الائمه الاثنی عشر. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 1 ص 150. نورعثمانیه کتبخانه ص 175. هدیهالعارفین ج 1 ص 749)
ابن محمد بن موسی بن سعید بن مهدی انباری، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به حسنس و مشهور به ابن صفدان. رجوع به علی حسنس شود
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ اَ)
ابن علی بن احمد انصاری شافعی. ملقب به سراج الدین، و مکنی به ابوحفص و مشهور به ابن ملقّن. از محدثان و فقیهان بزرگ قرن هشتم هجری. اصل او از وادی آش (اندلس) بود. بسال 723 ه. ق. در قاهره متولد گشت و بسال 804 ه. ق. در همین شهر درگذشت. او را در حدود سیصد تألیف و تصنیف است که کتابهای ذیل از آنجمله میباشد: 1- کمال تهذیب الکمال فی اسماءالرجال. 2- التذکره فی علوم الحدیث. 3- خلاصه البدر المنیر. 4- طبقات الاولیاء. 5- طبقات القراء. 6- عجالهالمحتاج علی المنهاج. 7- العقد المذهب. 8- المقنع. (از الاعلام زرکلی). و رجوع به مآخذ ذیل شود: الضوء اللامع ج 6 ص 100، ذیل طبقات الحفاظ ص 197 و خطط مبارک ج 4 ص 105
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سِ)
ابن تاج الدین سنجاری مکی حنفی. فقیه است. او راست: القربه بکشف الکربه، عن بیان عدم صحه صلاه المؤتم بالامام الخارج، و هو فی جوف الکعبه. که آن را در مکه در حدود سال 1109 هجری قمری تألیف کرده است. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ج 1 ص 222)
لغت نامه دهخدا
(عُ وَ)
ابن شقر بن عوف انصاری. صحابی بود (از منتهی الارب). در منابع اسلامی، صحابی فردی است که پیامبر اسلام (ص) را ملاقات کرده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر در دین اسلام باقی مانده است. صحابه از نخستین پیروان اسلام بودند که در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و بسیاری از احادیث پیامبر به واسطه آنان به نسل های بعد منتقل شده است. واژه صحابی به ویژه در فقه و اصول روایت حدیث اهمیت بالایی دارد.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن محمد بن بابویه اسواری. مکنّی به ابوالحسن. وی منسوب به ’اسواریه’ بودکه قریه ای است از اصفهان. او مردی توانگر و پرهیزکار و متدین بود و از ابن عمران موسی بن بیان روایت کرد. (از تاج العروس: ’بوب’). مافروخی وی را جزو علمای اصفهان در قرن پنجم آورده است. رجوع به محاسن اصفهان مافروخی ص 30 و ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 122 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن سندبن علی بن سلیمان لواتی الاصل، ابیاری شافعی مصری. ادیب و لغوی و نحوی و محدث. وی در حدود سال 750 هجری قمری در قاهره متولد شد و در غزه اقامت گزید و سپس به دمشق رفت و از محضر ابن حجر استفاده کرد و در آنجا در ذی حجۀ سال 814 هجری قمری درگذشت. او راست: جزء فی الرد علی تعقبات ابی حیان از ابن مالک. (از معجم المؤلفین بنقل از شذرات الذهب ابن عماد ج 7ص 107. کشف الظنون ص 838. هدیهالعارفین ج 1 ص 728)
ابن اسماعیل بن علی بن حسن بن عطیۀ ابیاری، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به شمس الدین. (579- 616 هجری قمری). فقیه و اصولی و متکلم بود. او راست: 1- سفینهالنجاه علی طریقهالاحیاء. 2- شرح البرهان جوینی. (ازمعجم المؤلفین بنقل از الدیباج ابن فرحون ص 213)
ابن ابی بکر بن محمد بن علی بن محمد بن شراد برعی ابیاری زبیدی یمنی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی برعی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن محمد بن اسماعیل بن محمد بن بشر انطاکی تمیمی شافعی. مکنّی به ابوالحسن. قاری بود و در زبان عربی و ریاضیات و فقه اطلاعاتی داشت. وی در سال 279 یا 299 هجری قمری در انطاکیه متولد شد و در بیست ونهم ربیع الاول سال 377 هجری قمریدر قرطبه درگذشت و در مقبرۀ ربض مدفون گشت. او راست: الاصول فی قراءه ورش. (از معجم المؤلفین بنقل از تاریخ دمشق ابن عساکر ص 251. الوافی صفدی ج 12 ص 146)
ابن عبدالله أنطاکی رومی حنفی. اصل او از انطاکیه بود. و در سال 1008 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- ادب القضاء. 2- مجمع الفتاوی. (از معجم المؤلفین بنقل از هدیهالعارفین ج 1 ص 751)
ابن عبدالله بن محمد بن عبدالباقی بن ابی جرادۀ عقیلی انطاکی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی عقیلی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فَ)
ابن یوسف بن احمد رومی حنفی فناری. ملقب به علاءالدین. نام او در هدیه العارفین بصورت ’علی بن یوسف بن بالی بن محمد بن حمزۀ فناری’ آمده است. وی در بروسا پرورش یافت و نزد عالمان هرات و سمرقند و بخارا تحصیل کرد و در سال 903 هجری قمریدرگذشت. او راست: 1- شرح قسم اللتجنیس فی علم الحساب. 2- شرح الکافیه، در نحو. (از معجم المؤلفین از الکواکب السائرۀ غزی ج 1 ص 278 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1767 و الشقائق النعمانیۀ طاش کبری ج 1 ص 321)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نَظْ ظا)
ابن عبدالرحمان بن محمد نظاری. امیر ’بعدان’در یمن. او قلعه ای بنام ’جب’ داشت که ارتفاع آن مشهور بود. در هنگام فرمانروایی محمودپاشا بر یمن که جباری سرسخت بود، با این علی نظاری از در دشمنی درآمد و در سال 969 هجری قمری مدت هشت ماه قلعۀ او را محاصره کرد و این محاصره به صلح انجامید به این شرط که ’سنجق’ ازآن علی نظاری گردد. و محمودپاشا بر این قرارداد سوگند خورد. اما چون علی نظاری با دویست تن از همراهان خویش از قلعه خارج شد محمودپاشا همگی آنان را به قتل رسانید و داخل قلعه گشت و تمام ساکنان آنجا را نیز هلاک کرد. (از الاعلام زرکلی از السنا الباهر)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نَجْ جا)
ابن علی بن احمد نجاری حنفی. ملقب به علاءالدین. متکلم بود. او راست: فوائد القلائد و غررالفوائد فی شرح العقائد از نسفی، که در سال 967 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. (از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 746)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ؟)
ابن محمد قیصری رومی حنفی. مشهور به نثاری. فقیه بود و به قسطنطنیه سفر کرد و در آنجا در سال 1110 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- حاشیه بر قاضی میر. 2- الفوائد العلیه من المسائل الشرعیه، در فتاوی. (از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 764)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن عبدالله بن خلف بن محمد بن عبدالرحمان بن عبدالملک انصاری مالکی، مشهور به ابن نعمه و مکنّی به ابوالحسن. وی مفسر و محدث و فقیه بود و در سال 490 هجری قمری در مریه متولد شد (تولد او را برخی بعد از سال 490 دانسته اند). سپس به قرطبه رفت و آنگاه ساکن بلنسیه شد و در ماه رمضان سال 567 هجری قمری در آنجا درگذشت. او راست: 1- الامعان فی شرح سنن النسائی. 2- ری الظمآن فی تفسیرالقرآن، در چند مجلد بزرگ. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 134). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الوافی صفدی ج 12 ص 92. طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 553. بغیهالملتمس ص 411. مرآهالجنان یافعی ج 3 ص 382. التکملۀ ابن ابار ص 669. شذرات الذهب ابن عماد ج 4 ص 223. طبقات المفسرین سیوطی ص 23. نیل الابتهاج تنبکتی ص 200. فهرس الفهارس کتانی ج 2 ص 91. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 28. و در تاریخ حبیب السیر آمده است که: وی شارح صحیح نسائی است. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 327 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن شاطر. علی بن ابراهیم بن محمد همام بن محمد بن ابراهیم بن حسن انصاری دمشقی، مشهور به ابن شاطر و مطعم، و ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. وی منجم بود و در جامع اموی دمشق عهده دار توقیت بود. تولدش در 704 هجری قمری و وفاتش در 777 هجری قمری بوده است. او راست: 1- الاشعهاللامعه فی العمل بالالهالجامعه. 2- الثمارالیانعه من قطوف الاله الجامعه. 3- کشف المغیب فی الحساب بالربع المجیب. 4- نزههالسامعفی العمل بالربع الجامع. 5- النفع العام فی العمل بالربع التام لمواقیت الاسلام. (از معجم المؤلفین بنقل از فهرس مخطوطات الفلک بالظاهریه. و شذرات الذهب ج 6 ص 252. و کشف الظنون ص 105 و 366. و ایضاح المکنون ج 1 ص 157، و ج 2، ص 368. و تراث العرب العلمی ص 388. و هدیهالعارفین ج 1 ص 725). و نیز رجوع به ابن شاطر شود
ابن ابراهیم بن محمد بن همام بن محمد بن ابراهیم بن حسن انصاری دمشقی، مشهور به ابن شاطر و مطعم و ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. عالم فلکی. رجوع به علی (ابن شاطر) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ اَ)
ابن محمد بن ابی بکر بن عبدالله بن مفرج انصاری اسکندری شافعی، ملقّب به شمس الدین. وی فقیه و اصولی و ادیب در زبان عرب بود و در سال 740 هجری قمری درگذشت. او راست: مختصرالروضه. (از معجم المؤلفین بنقل از الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 99)
ابن احمد. فقیه حنفی بود و وفات او بعد از سال 968 هجری قمریروی داد. او راست: الصوارم الهندیه فی الطوائف اللوطیه. (از معجم المؤلفین بنقل از بروکلمن ج 2 ص 425)
لغت نامه دهخدا